گفتمان بساز?د؛ رئ?سجمهور مجبور م?شود اجرا?ش کند!
چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ب.ظ
سخنان دکتر سعید جلیلی درباره انتخابات ریاست جمهوری - در پاییز 1383 و در دفتر جنبش عدالتخواه دانشجویی در خیابان 16 آذر سخنان مهمی درباره انتخابات ریاست جمهوری آن برهه ایراد کرده است که به خوبی گرایش های فکری و گفتمان محور وی را نشان میدهد.
اخلاص و انجام وظ?فه مهم است
آنچ?ز? که [برا? ما] در ارتباط با انتخابات ر?استجمهور? مهم است، به عنوان نگاه و حرکت? که بچهها? مسلمان نسبت به ?ک رفتار و عمل س?اس? دارند و با?د وظ?فهشان را انجام دهند، آنهم حداکثر وظ?فهشان را با?د انجام دهند تا به ?ک نت?جها? برسد. ممکن هم هست که انجام وظا?ف به نت?جه هم منته? نشود، ا?ن انتظار را هم با?د داشت که ممکن است ?ک حرف تاث?ر نگذارد، جلو نرود و موفق نشود، البته انسان با?د فکر کند و بب?ند که چگونه با?د عمل کند تا حداکثر تاث?رگذار? را داشته باشد. در ا?نجا مساله ا?ن است که ما در حد ?ک فعال?ت دانشجو?? چه کار? را م?توان?م انجام ده?م که ب?شتر?ن تاث?رگذار? را داشته باشد و به صلاح انقلاب، مملکت و جامعه باشد. انشاءالله وقت? ا?ن فعال?تها با اخلاص? هم که دوستان دارند همراه شود، ب?ش از حد طب?ع? آن جواب خواهد داد.
گفتمان انتخابات ر?است جمهور?، ه?چ وقت ?ک گفتمان موثر و حق?ق? ن?ست
من فکر م?کنم از بحثها? مهم? که در انتخاباتها? مختلف در چند دوره? اخ?ر با?د مورد توجه قرار م?گرفت، گفتمان و فضا? غالب در انتخابات بود. در انتخابات مجلس هم ادعا?? که ما داشت?م ا?ن بحث بود که مهمتر از ا?نکه چه کس? را? ب?اورد، خوب است که ما بتوان?م گفتمان انتخابات را به گونها? د?گر شکل ده?م، حالا ا?نکه چقدر موفق بود?م ?ا نه و آس?بشناس? آن مجال د?گر? م?طلبد. من احساس م?کنم که گفتمان انتخابات ر?است جمهور?، ه?چ وقت ?ک گفتمان موثر، حق?ق? و واقع? ن?ست. به شکل خوب?، شکل نم?گ?رد.
تاث?رگذار? که ?ک جر?ان دانشجو?? م?تواند داشته باشد ا?ن است که سع? کند کار? کند که ا?ن گفتمان خوب شکل بگ?رد. ?عن? گفتمان با مولفهها?? شکل بگ?رد که ثمره? گفتمان، فا?ده? برا? مملکت باشد. گفتمان? شکل نگ?رد که حاو? حرفها?? باشد که بر فرض ا?نکه همه? آنها هم محقق شد، بنش?ن?م و بگو??م که خوب حالا فا?دهاش چ? است؟ چه تاث?ر مثبت? بر کشور داشت؟ گفتمان را بر اساس ?کسر? مولفهها? حق?ق? و واقع? شکل ده?د که سرکار? [و ب?فا?ده] نباشند. در ضمن ا?نکه مفروض ا?ن رو?کرد آن است که خود گفتمان خ?ل? مهم است. ?ک? از ا?رادات ما ا?ن است که خ?ل? از گفتمانها حق?ق? و واقع? ن?ستند ول? وقت? که گفتمان غالب م?شود، همه چ?ز واقعا تحت تاث?ر آن قرار م?گ?رد. مثلا وقت? که در دوم خرداد گفتمان «جامعه? مدن?» طرح م?شود، ?ک دفعه م?ب?ن?د که همه? ن?روها و استعدادها? کشور به ا?ن سمت سوق داده م?شوند. ا?ن گفتمان آنقدر غالب م?شود که مثلا ?ک? از ائمه جمعه? تهران هم در نمازجمعه م?گو?د انشاءالله ?ک جامعه? مدن?ا? درست شود که فلان شود. ?عن? کس? که شا?د اصلا ا?ن حرف را قبول هم ندارد، مجبور م?شود که همراه شود. م?خواهم بگو?م ا?نکه چه چ?ز? گفتمان غالب شود، خ?ل? اهم?ت دارد چون همه? فضا? کشور- خصوصا فضا? اعلام? و رسانها? کشور- از آن متاثر خواهند بود. مثلا وقت? در ?ک انتخابات گفتمان توسعه شکل م?گ?رد، بعد م?ب?ن? که همه م?گو?ند توسعه.
خ?ل? مهم است که سع? کن?م که در ساخت گفتمان تاث?ر جد? داشته باش?م، در به وجود آمدن گفتمان? که مف?د م?دان?م مشارکت داشته باش?م، چون تحقق آن آثار ز?اد? دارد. مثلا خ?ل? از ن?روها?? که با?د در شرا?ط عاد? کل? توان و هز?نه صرف کن? تا توج?ه شوند و پا? کار ب?ا?ند، فضا به گونها? خواهد شد خودبهخود وارد عمل شوند. [حال] سئوال ا?ن است که چه کن?م که گفتمان? کارآمد و صح?ح شکل بگ?رد؟ و گرنه مساله ا?ن ن?ست که ا?ن گفتمان باشد نه گفتمان د?گر? تا بتوان?م کن?م ادعا کن?م که زور ما ب?شتر است. اگر گفتمان ?ک گفتمان خ?ال?، موهوم، غ?رواقع? و غ?رمف?د باشد، به چه درد? م?خورد؟
گفتمانساز? به تنها?? کاف? ن?ست
پس دو نکته، اول ا?نکه در ساخت گفتمان تاث?رگذار باش?د و سع? کن?د گفتمان را شما بساز?د و دوم ا?نکه به دنبال ا?ن نباش?م که گفتمان غالب را آقا? ا?کس نسازد و ما بساز?م، جناح ا?کس نسازد و گروه ما بسازد، مثلا خوش باش?م که بگو?ند دانشجو?ان جنبش عدالتخواه ا?ن حرف را مطرح کرده است. [به دنبال ا?ن باش?د که] طرح ا?ن حرف چه فا?دها? برا? کشور داشته است؟ [آ?ا] ?ک شعار بوده در کنار سا?ر شعارها? د?گر? که در کشور مطرح بوده است. ?ک حرف? بوده که بعد از مدت? تار?خ مصرفش تمام م?شود و فراموش م?شود. نم?گو?م که شعار نبا?د باشد، بلکه تنها شعار نبا?د باشد. شعار آن شکل و طرح کار است.
همهجانبهنگر? در طرح کل? گفتمان
در راستا? ا?نکه گفتمان چگونه با?د شکل بگ?رد، با?د چند ملاحظه در آن رعا?ت شود. ?ک? از مسا?ل? که معمولا خ?ل? مغفول واقع م?ماند، وظا?ف ر?است جمهور? است. مخصوصا اگر شما صحبتها?? را که ?-? تا از کاند?داها? دوره? قبل م?کردند را نگاه بفرما??د- از آقا? خاتم? که ?ک دوره رئ?سجمهور بود تا د?گران? که سابقه? وزارت داشتند و… – م?ب?ن?د که گفتمانها? کاملا ب?معنا?? را طرح م?کردند. البته شا?د هم ما نم?فهم?د?م!
مهمتر?ن مولفه? گفتمان ر?استجمهور? آن است که با?د مبتن? باشد بر وظا?ف ر?استجمهور?. ا?ن نکته خ?ل? مهم است. هر رئ?سجمهور?- چه در کشور ما و چه در سا?ر کشورها- ?کسر? وظا?ف? دارد. مبنا? عمل رئ?سجمهور با?د آن وظا?فش باشد نه شعارها?? که م?دهد. ?ک? از نکات? که در همان مقاله? نقد نامه? آقا? رئ?سجمهور نوشته بودم، هم?ن مساله بود. ا?شان گفته بود که آ?ا مگر من فلان وعده را داده بودم که فلان کار را بکنم،[در پاسخ با?د گفت] مگر با?د وعده داده باش?؟ شما ?کسر? وظا?ف? دار?، نه فقط شما، بلکه هر کس? که رئ?سجمهور شده است، با?د وظ?فهات را انجام ده? حالا چه وعدهاش را داده باش? و چه نداده باش?. من الان م?ب?نم که برخ? از کاند?داها م?گو?ند که من در فلان حوزه وعدها? نم?دهم، ?ا م?گو?ند که تخصص من در فلان زم?نه است، ?ا من در فلان حوزه تخصص? ندارم. مگر عرصه? ر?استجمهور? و اداره? کشور، ?ک عرصه? دلبخواه? است که کس? بگو?د من به ا?ن زم?نه تما?ل دارم و به فلان مساله علاقها? ندارم. در هم?ن تبل?غات ر?استجمهور? ا?ن دوره د?دم که ?ک? از کاند?داها در جلسها? م?گفت خوب با توجه به ا?نکه من در حوزه? س?استخارج? تخصص دارم، پس شما هم انتظار دار?د در ا?ن باره صحبت کنم. مگر در مورد ر?استجمهور? م?شود ا?نگونه تصم?مگ?ر? کرد؟ مگر رئ?سجمهور فقط با?د س?استخارج? را اداره کند؟ رئ?سجمهور وظا?ف? دارد که هر کس ب?ا?د با?د همه? آن وظا?ف را انجام دهد. حالا اگر مطالبه? مردم به سمت وظا?ف رئ?سجمهور برود، د?گر کس? نم?تواند از ز?ربار وظ?فهاش شانه خال? کند و بگو?د چون ا?ن مساله در شعارها? من نبوده است، پس وظ?فها? هم ندارم.
قدرتمندتر?ن فرد برا? خدمت به مردم، رئ?سجمهور است
رئ?سجمهور فرد? است که در راس ?ک قوه? بس?ار مهم قرار م?گ?رد. ?کسر? امکانات بس?ار مهم? در اخت?ارش قرار م?گ?رد. فارغ از مباحث س?اس? و از منظر حقوق اساس?، رئ?سجمهور در کشور ما ?ک? از قو?تر?ن و قدرتمندتر?ن افراد است. رئ?سجمهور خ?ل? اخت?ارات دارد، فارغ از ا?نکه کس? معتقد باشد که رئ?سجمهور با?د اخت?ارات د?گر? هم با?د داشته باشد و ?ا نبا?د داشته باشد. اگر به هم?ن اخت?ارات? که ه?چکس در آن شک ندارد، توجه کن?م، خواه?م د?د که رئ?سجمهور اخت?ارات ز?اد? دارد. ا?ن اخت?ارات برا? چ?ست؟
همانگونه که م?گو?ند با?د اخت?ارات باشد تا بتوان?م پاسخ بگو??م، عکس ا?ن مطلب هم صح?ح است، ?عن? شما با?د پاسخگو? اخت?ارات? باش? که بوده است و داشتها?. توص?ه م?کنم که دوستان مباحث مربوط به وظا?ف و اخت?ارات رئ?سجمهور را [در فصول قانون اساس? و حت? قوان?ن عاد? کشور] ب?شتر و دق?قتر مطالعه کنند. اخت?ارات و قدرت رئ?سجمهور در برخ? مقولات اساسا با مجلس و… قابل مقا?سه ن?ست. مثلا مجلس کل? تلاش بکند م?تواند در ?ک زم?نها? قانون? تصو?ب کند در حال? که در خ?ل? از زم?نهها و عرصهها دست دولت باز است تا هر گونه که م?خواهد عمل کند، مگر آنکه مجلس به صورت مشخص قانون? تصو?ب کند که آقا آنجور? کار نکن بلکه ا?نطور? عمل کن. ?عن? عملا دولت در برخ? عرصهها [که مجلس ورود نکرده و قانون? وجود ندارد] خودش قانون است، مثلا حت? ?ک وز?ر [و نه رئ?سجمهور] م?تواند ?ک بخشنامه صادر کند که اداره? متبوعش به ا?نگونه عمل نما?د. ا?ن کارِ خلاف? ن?ست مگر ا?نکه در آن زم?نه قانون? باشد که گفته باشد که چگونه با?د عمل نما?ند. مقصودم ا?ن است که ?ک وز?ر و به تبع آن رئ?سجمهور م?توانند در بس?ار? از عرصهها خودشان با استفاده از بخشنامهها و… کارها?? را پ?ش ببرند که ??? نما?نده مجلس اگر بخواهند همان کار را انجام دهند، با?د ?ک پروسه? مفصل و طولان?ا? را برا? تصو?ب آن ط? نما?ند. [و ?ا مثلا] مجلس کل? همت کند و توان مصرف کند [سند جمع کند، مطلب جمع کند و...] م?تواند ?ک وز?ر را است?ضاح کند، [تازه وز?ر? که از نظر آنها خ?ل? ا?راد داشته باشد] اما رئ?سجمهور خ?ل? راحت م?تواند به وز?رش بگو?د آقا? فلان? شما از فردا صبح د?گر به وزارتخانه ن?ا! همانگونه که در ا?ن دولت [دوره? دوم دولت آقا? خاتم?] به آقا? مظاهر? که تازه وز?ر خوب? هم بود، گفته شد. ه?چکس هم نه چپ و نه راست اعتراض? نکرد. چطور شما ?ک وز?ر? را که احساس م?کن? با?د عزل شود، عزل م?کن? در حال?که همه م?گو?ند خوب عمل کرده است، آب هم از آب تکان نم?خورد. اما ?ک وز?ر د?گر که همه? عالم و آدم بهش انتقاد دارند، از جا?ش تکان نم?خورد.
شما?? که اخت?ار دار?د که ا?ن دو تا وز?ر را کنار بگذار?، آن دوتا? د?گر را هم م?توان? کنار بگذار?. م?خواهم بگو?م که رئ?سجمهور ا?ن اخت?ار را دارد که خ?ل? راحت به ?ک وز?ر خوب بگو?د از فردا د?گر سرکار ن?ا. ا?ن مساله صرفا در حد وز?ر ن?ست. ?عن? در در م?ان دستگاهها? اجرا?? کشور، رئ?سجمهور در چن?ن موقع?ت? قرار دارد. ا?ن مثال درباره? مجلس بود، حالا مثال? درباره? قوهقضائ?ه. اگر قوهقضا??ه بخواهد ?ک رئ?س ادارها? که تخلف کرده را برکنار کند، با?د کل? ادله و سند فراهم کند و برا?ش تشک?ل پرونده بدهد، پرونده را پ?گ?ر? کند، دادگاه برگزار کند، تجد?دنظر را ط? کند و… تا در آخر بتواند بگو?د که آقا ا?ن فرد را از ا?ن مسئول?ت بردار?د. در صورت? که دستگاه بزرگ و عر?ض و طو?ل بروکراس? کشور در اخت?ار رئ?سجمهور است. خ?ل? راحت م?تواند بگو?د که ا?ن رئ?س اداره را بردار- حت? اگر تخلفش کوچک باشد م?تواند بگو?د احترامش را حفظ کن?د ول? از ا?ن مسئول?ت بردار?دش- ?عن? لازم ن?ست ?ک پروسه مفصل ط? شود. ?عن? کار? که دهها شعبه قضا?? با کل? زور و زحمت م?توانند انجام دهند[که سرانجام آ?ا بتوانند اثبات بکنند و ?ا نتوانند] را رئ?سجمهور و به تبع آن ز?ردستانش مثل وز?ر و استاندار و… به راحت? م?توانند انجام بدهند. تازه دستگاه قضا?? در جا?? م?تواند ا?ن کار را بکند که فساد? رخ داده باشد، نم?تواند بگو?د که ا?ن فرد مد?ر?تش ضع?ف است لذا من بر عل?ه او حکم م?دهم، بلکه حداکثر ا?ن است که اگر ?ک فساد و ?ا خلاف قانون و ?ا جرم اتفاق ب?فتد، م?تواند در محدودها? خاص عمل کند. در صورت? که رئ?سجمهور به راحت? م?تواند به دل?ل ناکارآمد?، به دل?ل ضعف عملکرد و… مد?رکل، معاون وز?ر و… را عوض نما?د. م?خواهم بگو?م که قوه? مجر?ه در کشور اخت?ارات ز?اد? دارد. مثلا در زم?نه? بودجه ما درباره? مجلس م?گو??م که تصو?ب بودجه و تفر?غ بودجه. م?دان?د چقدر نظارت بر درست اجرا شدن بودجه سخت است؟ با توجه به ا?نکه در کشور ما بس?ار? از امور دولت? است، بخش عمدها? از بودجه [تقر?با همه? بودجه] وارد س?ستم اجرا?? م?شود، ?عن? درآمد کشور م?آ?د به درون ا?ن س?ستم و م?خواهد هز?نه شود. خب چه کس? ا?ن کار را مد?ر?ت م?کند؟
خلاصه? بحث? که خدمتتان م?خواهم ارائه کنم ا?ن است که گفتمان انتخابات ر?استجمهور? با?د بر اساس وظا?ف واقع? رئ?سجمهور شکل بگ?رد؛ اخت?ارات و وظا?ف واقع?ا? که طبق قانون به او داده شده و از او خواسته شده است نه بر اساس شعارها? ?ک کاند?دا. البته کاند?داها م?تواند اولو?تها?شان را مطرح کنند ول? با?د توجه داشت که ا?ن اولو?ت صرفا تقدم رتب? دارد. رئ?سجمهور نم?تواند بگو?د که چون اقتصاد هدف من بود، به فرهنگ نرس?دم؛ چون به فرهنگ نظر داشتم به اقتصاد نرس?دم و… . همه? ا?نها وظ?فهاش است.
به نظر من اخت?ارات رئ?سجمهور در کشور ما خ?ل? مغفول واقع شده است، به نظر من قدرتمندتر?ن فرد? که م?تواند در عرصه? خدمت به مردم و کار اجرا?? باشد، رئ?سجمهور است. کشور? که ا?ن همه سازمان و دستگاهها? عر?ض و طو?ل دولت? دارد، رئ?سجمهور م?تواند عزل کند، نصب کند، کار بخواهد، مطالبه کند، کارآمد? بخواهد، ارز?اب? بخواهد، برنامه بخواهد وآنها را فعال کند. کدام دستگاه د?گر در کشور م?تواند چن?ن کار? بکند؟ مجلس بخواهد به ?ک? از ا?نها عمل کند، چه پرسه? طولان?ا? را با?د ط? کند؟!
رئ?س جمهور وقت? به سم?نار استاندارها م?آ?د، استاندارها با?د دست و پا?شان بلرزد
من خاطرم هست خصوصا در دوره? قبل ر?استجمهور? [دوره? اول دولت اصلاحات] دقت م?کردم به وقت? که رئ?سجمهور در جمع مد?رانش سخنران? م?کند، مثلا ?ادم هست ?کبار د?دار با استاندارها بود -رئ?س جمهور وقت? به سم?نار استاندارها م?آ?د، استاندارها با?د دست و پا?شان بلرزد که هر آن ممکن است رئ?سجمهور از آنان سئوال کند، گزارش و کار مطالبه کند و…- من دقت م?کردم د?دم ا?شان در آن جمع ?کسر? بحثها? کل? طرح م?کند که مثلا هم اسلام خوب است و هم آزاد?، و… . استاندارها هم خ?ل? راحت نشستهاند و گوش م?دهند. البته دورهها? قبلش هم ا?ن مساله به نحو د?گر? بوده است، نم?خواهم بگو?م صرفا در ا?ن دولت ا?نگونه بوده است. ?ا مثلا در سم?نار سفرا باز هم?ن طور عمل شد. در حال? که [رئ?سجمهور] با?د بگو?د من از شما کار م?خواهم، ا?ن اتفاق چه بود؟ آن مساله چ? بود؟ و… تا سف?ر بفهمد که مورد مطالبه قرار م?گ?رد. رئ?سجمهور ا?ن امکان را دارد و ه?چ کس د?گر? ا?ن امکان را ندارد. لذاست که م?خواهم ا?ن نکته را متذکر شوم که در کشور ما مقام ر?استجمهور? دارا? اخت?ارات ز?اد? است- البته شا?د عدها? بگو?ند بازهم اخت?ارات م?خواه?م – من در ا?ن مورد بحث? نم?کنم- ول? هم?ن مقدار? که هست را بب?ن?م که چقدر ز?اد است و بب?ن?م که چقدر در راستا? حل مشکلات و کارها?? که با?د انجام شود، استفاده م?شود.
گفتمان را ع?ن? کن?د
مبتن? بر ا?ن مباحث حالا م?توان به ا?ن موضوع پرداخت که گفتمان انتخابات ر?است جمهور? بر چه مبنا?? م?خواهد شکل بگ?رد؟
شما با?د حت?الامکان گفتمان را ع?ن?اش کن?د (به اصطلاح خودتان آبجکت?وش کن?د) نم?شود به مباحث کل? اکتفا کرد. مثلا هم?ن بحث عدالتخواه? که به نظر ما اولو?ت کشور است، را خودمان دق?ق نم?شناس?م. ?عن? اگر مثلا هم?ن فردا به شما که عدالتخواه?د بگو?ند، شما رئ?سجمهور باش?د، بعد م?ب?ن?د که خودتان هم نم?دان?د که م?خواه?د چه بکن?د. عدالت با?د در عرصهها? مختلف و در زندگ? مردم نمود پ?دا کند. نم?شود که ما اسم خودمان را بگذار?م عدالتخواه و بعد خودمان هم ندان?م که عدالت ?عن? چه؟ عدالت در بهداشت ?عن? چه؟ عدالت در صنعت ?عن? چه؟ عدالت در مسکن ?عن? چه؟ عدالت در کشاورز? ?عن? چه؟ ?عن? چه کارها?? در حوزهها? مختلف با?د بشود تا برآ?ند آنها بشود آن جامعه? عدالتخواه ما. ا?ن بحث را با?د مشخص کرد.
حالا من نم?گو?م همه را ر?ز کن?م اما حداقل در محورها? اصل? شاخصها مشخص باشد تا هر که رئ?سجمهور م?شود، ا?نها از او مطالبه شود. ا?ن بشود گفتمان. اگر شما بتوان?د ا?ن د?دگاه را گفتمان غالب کن?د، آن وقت مهم ن?ست که چه کس? رئ?سجمهور م?شود، مهم ا?ن است که او م?داند با?د به ا?ن مطالبات جواب بدهد. ?عن? بداند در عرصه? اشتغال و کار، عدالت ?عن? ا?ن و ا?ن را با?د جواب دهد و از او مطالبه م?شود. چند محور اصل? و در ع?نحال مشخص و ع?ن? در عرصه? اشتغال به عنوان شاخص مطرح شوند که بتوان ادعا کرد که عدالت در اشتغال ?عن? ا?ن. آن وقت اگر ا?نها به مطالبه? جامعه تبد?ل شوند، آن وقت به نظر من خ?ل? فرق نم?کند آقا?X بشود رئ?سجمهور ?ا آقا? Y. البته نه ا?نکه فرق نکند، بلکه منظور ا?ن است که گفتمان خ?ل? مهمتر است. چون م?داند که با چن?ن فضا و مطالبات? روبرو هست. لذا وظ?فه دوستان در ا?ن جمع ا?ن است که در ا?ن عرصهها کار کنند. مدام دنبال ا?ن نباش?د بنده و امثال من که رشتهمان علوم س?اس? است ب?ا??م و فضا? انتخابات? را تحل?ل کن?م، نه. شما الان با?د برو?د سراغ مثلا کس? که در بازرگان? فعال است و از آنها بپرس?د که عدالت در بازرگان? چ?ست؟
در مورد بعض? سازمانها نه نخبگان دغدغه دارند و نه مردم!
?ک? د?گر از مسا?ل? که خ?ل? مغفول است، ا?ن است که در کشور ما تقر?با ه?چ موضوع? ن?ست که ما برا? آن دستگاه و نهاد? تشک?ل نداده باش?م، بلکه گاه? چند?ن نهاد. آن سازمانها نهاد?نه هم شدهاند. ?عن? [برا? پ?گ?ر? موضوعات مختلف] ساختار ا?جاد کردها?د، بودجه دادها?د.
حت? در موضوعات خ?ل? فرع?ا? که شا?د در کشورها? پ?شرفته هم ا?نگونه به صورت مجزا به آن مسا?ل نپرداخته باشند و بودجه و نهاد اختصاص نداده باشند. ?عن? شما دار?د هز?نه م?کن?د ول? از سو? د?گر بس?ار? از ا?ن دستگاهها مغفولاند. ?عن? هم?ن جمع حاضر، حداکثر م?دان?م که وز?ر صنا?ع ک? بود و ?ا ا?نکه ا?ن وز?ر که آمد مسئول?ت گرفت و رفت، خوب بود ?ا بد. ول? ما نم?دان?م که در وزارت صنا?ع دهها معاونت، سازمان و نهاد مهم وجود دارد که م?توانند کشور را متحول کنند. اصلا متوجه نم?شو?م چه کس? رئ?سش شد، چه کس? آمد و چه کس? رفت! بعد م?ب?ن?د که بس?ار? از مسا?ل? که شما نسبت به آن دغدغه دار?د مثل رانتخوار? و فساد اقتصاد? در هم?ن سازمانها اتفاق م?افتد، در حال? که مثلا وز?ر هم آدم خوب و پاک? است.
م?ب?ن?د که سازمانها?? وجود دارد که سه دوره انتخابات ر?استجمهور? هم که برگزار م?شود، مسئول?نش تغ??ر? نم?کنند. اساساً نه تنها افکار عموم? مردم که حت? نخبگان جامعه هم متوجه آن دستگاه ن?ستند. بنده نما?شگاه? مربوط به مفاسد اقتصاد? رفته بودم، بعد م?د?دم که ?ک اختلاس را کشف کردهاند با ??? م?ل?ارد تومان- حالا شما حساب کن?د که با ا?ن ???م?ل?ارد تومان چندتا کارتنخواب را م?شود سامان داد!- مربوط به رئ?س اداره? منابع طب?ع? فلان شهرستان. مثلا چند مورد زم?ن را تغ??ر کاربر? داده است. در حال? که امثال ما تا اسم ?ک شهرستان? مطرح م?شود، حداکثر ذهنمان دنبال ا?ن است که فرماندار آنجا ک?ست و… . اصلا کس? به فکر ا?ن است که بررس? و پ?گ?ر? کند که رئ?س اداره? منابع طب?ع? آن شهر ک?ست و چرا جابجا شد و… . طب?ع? است که نت?جه? چن?ن عملکردها?? م? شود فقر و غنا.
فاصلهها? طبقات? که از رو? هوا نم?آ?ند، نت?جه? چن?ن کارها?? هستند. ا?ن بودجه? کشور -که سالانه بالغ بر چند?ن هزار م?ل?ارد است- تزر?ق م?شود و گفته م?شود که خروج? ندارد، کجا م?رود؟ از کدام منافذ خارج م?شود و هدر م?رود؟ ?ک? از کارها? مهم? که حرکتها? دانشجو?? انقلاب? م?توانند انجام دهند ا?ن است که در هر ?ک از ا?ن مباحث به صورت گروه? و تخصص? متمرکز شوند و آنها را ع?ن? نما?ند. در ا?نکه عدالت خوب است، همه مشترک?م، اما ا?نکه عدالت در حوزه? بهداشت کشور چ?ست؟ را با?د پزشک? که رئ?س ب?مارستان بوده، پزشک? که در ا?ن حوزه کار م?کند، و مثل شما آدم دغدغهمند و دلسوز? هم هست بگو?د. شما با?د از چن?ن کسان? دعوت کن?د که بگو?ند در س?ستم درمان? ما چه مشکلات? هست؟ در س?ستم ب?مه? درمان? چه معضلات? وجود دارد؟ ?ا مثلا سازمان بهز?ست?، کمتر کس? به آن توجه م?کند، در حال? که اگر ا?ن سازمان وظا?فش را به خوب? انجام دهد، م?تواند کل? تاث?رگذار باشد. اگر نگو??م صدها، م?توان?م بگو??م دهها سازمان از ا?ن سنخ وجود دارند که کار دستشان هست ول? وقت? به سراغشان م?رو?، م?ب?ن? که خ?ل? راحت[خ?ل? ر?لکس] کارشان را انجام نم?دهند و خاطر جمع هم هستند که هر ک? ب?اد و برود- از چپ چپ تا راست راست- کس? به موقع?ت آنها کار? ندارد. ا?ن بحث را با?د ع?ن? کرد و دنبال کرد، همهاش دنبال بحثها? س?اس? نباش?د.
اگر گفتمان به ا?ن صورت شکل گرفت، چندان تفاوت نم?کند که X رئ?سجمهور شود ?ا Y ?ا Z؛ چرا که با خود م?گو?د که الان جامعه فهم?ده است که وظا?ف رئ?سجمهور چ?ست و از او ا?ن سنخ مسا?ل را مطالبه م?کند، جامعه فهم?ده که عدالت صرفاً ?ک مبحث کل? ن?ست، لذا م?گو?د که من در عرصه? بازرگان? از تو [رئ?سجمهور] ا?ن شاخصها را م?خواهم، در عرصه? بهداشت و درمان ا?ن مسا?ل را م?خواهم، در عرصه? آموزش و پرورش ا?ن مسا?ل را م?خواهم و… . مثلا نکته? جالب? درباره? عدالت در حوزه? آموزش و پرورش: ?ک? از چ?زها?? که در کشور کره? جنوب?- که ?ک کشور سرما?هدار? است- قاچاق است و ممنوع و جرم محسوب م?شود، کلاسها? کنکور است. م?گو?ند که ا?ن کلاسها، فرصتها? برابر ا?جاد نم?کند. وز?ر آموزش و پرورش ا?ن کشور در حدود ?سال پ?ش برا? فرزندش معلم خصوص? گرفته بود، که هم?ن مساله باعث برکنار? او از مسئول?تش شد. نم?خواهم بگو?م که ا?نگونه با?د باشد ?ا نباشد؛ بلکه سخنم ا?ن است که بالاخره با?د روشن باشد که عدالت در آموزش و پرورش ?عن? چه؟ برابر? فرصت ?عن? چه؟ ا?نها را با?د روشن کن?م و بعد مطالبه کن?م.
اهم?ت ت?م کاند?داها در انتخابات ر?است جمهور?
نکته? د?گر? که در انتخابات ر?استجمهور? با?د مورد توجه جد? قرار بگ?رد، ت?م هر?ک از کاند?داهاست. بعد از ا?نکه مشخص شد وظا?ف چ?ست و اهداف ع?ن? در هر بخش مشخص شد، طب?عتا ا?نکه آقا? X عمل کند ?ا آقا?Y متفاوت است.
نم?شود که کاند?دا ?کسر? حرفها? خوب? بزند و بعد که شد رئ?سجمهور، هر کس? را که خواست انتخاب کند. م?گو?ند که آقا ا?ن شخص که اساسا با شعارها? شما نم?خواند، شما حرفها? د?گر? م?زد? که اصلا با عملکرد ?? ساله? ا?ن شخص همخوان? ندارد. بالاخره عملکرد آ?نده که جدا? از عملکرد گذشته ن?ست. مثلا ما در انتخابات مجلس هم ا?ن مساله را د?د?م، که ?ک نفر در ل?ست قرار م?گ?رد که انسان با خود م?گو?د ا?ن فرد چگونه به ?کباره شد اصولگرا! ا?نکه رفتار قبل?اش اصلا با اصولگرا?? همخوان? ندارد. لذا به نظر من مهم است که هر ?ک از کاند?داها ت?م اصل? خود را قبل از انتخابات معرف? کنند. بالاخره مهم است که چه کس? قرار است بشود وز?ر بهداشت؟ چه کس? قرار است بشود وز?ر آموزش و پرورش؟ و… . اصلا ا?ن مرسوم است که [در سا?ر کشورها] همهجا معرف? م?کنند. چطور ا?ن کاند?دا [در صورت پ?روز? در انتخابات] م?خواهد در ط? ? ماه ا?ن ت?م را تع??ن کند، خوب الان معرف? کند. حداقل ا?نکه برا? هر پست ? نفر معرف? کند و بگو?د که من از م?ان ا?نها ?ک?شان را انتخاب خواهم کرد.
مثلا کاند?دا ابتدا با?د به صورت ع?ن?- و نه در حد کل?ات- به سئوالات? از ا?ن سنخ پاسخ دهد که مثلا در س?استخارج? مهمتر?ن بحثت چ?ست؟ برا? س?استخارج? فعال چه مختصات? قا?ل هست?؟ «عزت، حکمت، مصلحت» در موضوع خل?جفارس ?عن? چه؟ در بحث NPT چه معنا?? دارد؟ چه برنامها? برا? ا?ن موضوع دار?، چگونه م?خواه? عمل کن? و… . خوب بر فرض که ا?نها همه درست، حالا در مرحله? بعد? با?د مشخص کند که چه کس? را م?خواهد در ا?ن مسئول?ت [ مثلا وزارتخارجه] بگذارد؟ خوب ا?ن فرد که اساسا ا?ن حرفها را قبول ندارد، ?ا اصلا سابقهاش به ا?ن سنخ کارها نم?خورد و… .
نقش نخبگان و جنبش دانشجو?? در فضا? انتخابات ر?است جمهور?
گفتمان انتخابات ر?استجمهور? با?د ا?نگونه شکل بگ?رد: ?ک فضا? ع?ن?، مشخص، شفاف و حق?ق? که واقعا در حل مشکلات کشور تاث?رگذار باشد، نه ا?نکه در حد کل?ات باق? بماند. عرضم ا?ن است که ا?ن فضا خودبخود ساخته نم?شود، لذا چه کس? م?خواهد ا?ن فضا را ا?جاد کند؟ از مردم عاد? که انتظار? ن?ست، تا امروز که فضا? انتخابات? را رصد م?کن?م م?ب?ن?م که نخبگان جامعه چندان به ا?ن مباحث وارد نشدهاند- گاه? ?ک اشارات? م?کنند که اگر ا?نطور بشود خ?ل? خوب است، ول? سر?ع از کنارش م?گذرند- اما حرکت شما دوستان [فعالان جنبش دانشجو??] م?تواند در ا?ن زم?نه مف?د و موثر و در حد خودتان هم تاث?رگذار باشد. من ادعا نم?کند که بر فرض که ا?ن حرفها درست باشد و دوستان هم عمل کنند، فردا تکل?ف رئ?سجمهور هم روشن م?شود. نه، ول? به هر حال با?د به ا?ن سمت حرکت کن?م کهگفتمان انتخابات ر?است جمهور? را ?ک گفتمان ع?ن?، واقع? و مبتن? بر خواستها? آرمان? استوار کن?م.
چون ا?ن حرکت جد?د است، نفس طرح ا?ن سنخ مباحث مف?د است. متاسفانه خ?ل? عقب?م، چرا که هنوز درباره? ا?نکه رئ?سجمهور چه وظا?ف و اخت?ارات? دارد، گفتمانساز? نکردها?م. بستر را فراهم کن?د تا سه تا پزشک خوب که شا?د سخنران نباشند ول? در حوزه? بهداشت و سلامت حرف دارند، حرفها?شان را بزنند. چرا چهرهها? ما منحصر م?شود در چندتا آدم? که صرفا در حوزهها? نظر? م?توانند صحبت کنند. عل?رغم ا?ن مشکلات? که هست، چرا کشور سرپاست؟ چرا ا?ن همه موفق?ت دار?م؟ چون در هر دستگاه? که م?رو?، آدمها? مخلص? م?ب?ن? که کار اصل? را آنها انجام م?دهند. آدمها?? هستند که نم?گذارند کار زم?ن بماند. من به ع?نه خودم ا?ن موارد را د?دم. البته ا?ن افراد خ?ل? شناخته شده ن?ستند، چون به مناسبات باند? و جناح? وصل ن?ست، مسئول?ت بالا?? ندارد. لذا اتفاقا ?ک? از کارها? ما با?د ا?ن باشد که [شرا?ط را فراهم کن?م] تا ا?ن فرد بشود وز?ر، بشود معاون، بشود مد?رکل و… .
گفتمان بساز?د؛ رئ?سجمهور مجبور م?شود اجرا?ش کند!
اگر شما فضا? گفتمان انتخابات ر?استجمهور? را شکل بده?د، هر کس که رئ?سجمهور شود، مجبور است که ز?ر پوشش ا?ن فضا قرار بگ?رد. همانطور که در مساله? کارتنخواب? وقت? شما فضا را شکل داد?د، روزنامه? شرق هم گر?ز? از ا?ن ندارد که برا? ا?ن موضوع ت?تر ?ک بزند و سرمقاله کار کند [ولو آنکه آنگونه که شما م?خواست?د انعکاس ندهد و ?ا آن حرف? را که شما م?پسند?د نزند]، چون م?ب?ند که اگر ا?ن کار را نکند، قاف?ه را باخته است، از آن طرف روزنامه? ک?هان هم خبر شما را کار م?کند.
سراغ صاحبنظران واقع? و اسات?د فن هر عرصه برو?د، نه لزوما کسان? که در چارچوبها? کل?شها? کارشناس آن بحث شناخته م?شوند. [مثلا استاد دانشگاه هستند و ?ا فلان مدرک را دارند و...] ممکن است که کس? در ?ک عرصها? حرف? بزند که حاصل س?سال تجربه و دلسوز? باشد، شا?د مدرک ل?سانس هم نداشته باشد. مثلا ?ک فرد? به صورت اتفاق? با بنده آشنا شده بود، طرح? در حوزه? حمل و نقل ر?ل? کشور داشت که مدع? بود اگر اجرا شود، فلان مقدار از بودجه? عمران? کشور صرفهجو?? م?شود، طرح را هم به صورت مستند آورده بود. طرح را دادم به دو-سه نفر? که در ا?ن زم?نه تخصص داشتند[مدرک دکترا داشتند] ارائه کردم، گفتند که چارچوب طرح درست است و ب?ربط ن?ست، هرچند که شا?د با?د بخش? اجزا?ش اصلاح شوند. خوب ا?شان ?ک فرد? بود که حدود س?سال در طرح و برنامه راهآهن فعال?ت کرده بود.
شاخصساز? کن?د
?ک? از بحثها? مهم شاخصساز? است. کل?گو?? چندان فا?دها? ندارد. مثلا ما سالانه حدود ??هزارنفر در جادهها? کشور کشته م?ده?م، ?عن? در دهسال به اندازه? شهدا? جنگ. ضمن ا?نکه به خانوادهها? ا?ن افراد نه امکانات بن?اد شه?د داده م?شود و نه حما?ت خاص? صورت م?گ?رد. ا?ن آمار درحال? که در کشور? مثل سوئد ا?ن آمار در حدود ?? نفر است. با?د از وز?ر راه پرس?ده شود که اگر مثلا ???? از ا?ن ??هزار مربوط به کاست?ها? بخش شماست، شما چه برنامها? برا? کاهش ا?ن تعداد دار?؟ بعد م?ب?ن? که ?ک نفر وز?ر م?شود و م?رود، ه?چکس ن?ست از او سئوال کند. ?ک? از بحثها?? باعث شد که ما انگ?زه پ?دا کن?م برا? حضور در انتخابات مجلس ا?ن بود که شما م?ب?ن?د افراد? ? سال وز?ر م?شوند و بعد از ? سال که دوباره آنها را برا? مسئول?ت وزارت به مجلس معرف? م?کنند، درباره? ?? وز?ر مهم دولت حت? ?ک نما?نده هم وقت نم?گ?رد تا در مخالفت با آنها صحبت کند. ?عن? واقعا ا?ن وزارتخانهها و دستگاهها مثل ساعت کار م?کردند؟ من نم?گو?م که فرد? که ? سال وز?ر بوده برا? دور بعد را? ن?اورد، بلکه حداقل ?ک نفر بلند شود و بگو?د شما در ا?ن ? سال ا?ن ا?رادات را هم داشت?د. از م?ان ??? نفر نما?نده، در مورد ?? وز?ر حت? ?ک نما?نده هم بلند نم?شود که در مخالفت صحبت کند! ا?ن فضا است که شرا?ط را مه?ا م?کند تا ?ک نفر که امروز وزارت کشور است، فردا وزارت راه باشد، پسفردا م?گو?ند برو فلان وزارتخانه. ا?نها بحثها?? است که با?د اصلاح شود. آخر شما تا حالا سابقها? در وزارت راه داشتها?؟ اصلا م?دان? که چندتا معاونت دارد؟ ا?ن ?ک مثالش است.
منفعت طلب? جلو? حرکت کشور را گرفته است/ ماش?ن? که بنز?ن مصرف م?کند، اما حرکت نم?کند!
آن چ?ز? که به نظر من الان [سال ??] خ?ل? باعث فشل شدن ما شده است، ا?ن ساختار اجرا?? و ادار? کشور است. اگر شما ساختار ادار? و اجرا?? کشور را به مثابه ?ک ماش?ن تصور کن?د، بحث ا?ن ن?ست که ا?ن ماش?ن سمت کرج برود ?ا سمت قم. بلکه مشکل ا?ن است که ا?ن ماش?ن اصلا راه نم?رود. نه ا?نکه صرفا راه نرود، بلکه بنز?ن مصرف م?کند ول? درجا کار م?کند. ?ک وقت هست کار نم?کند، هز?نها? هم برا?تان ندارد، م?گو??د برو?م سراغ ?ک ماش?ن د?گر؛ اما ?ک وقت است که شما همه? بودجه کشور را خرج کارواش و نظافت و بنز?ن ا?ن ماش?ن م?کن?د ول? آن هم درجا کار م?کند و شما را به جا?? نم?برد. لذا شما م?ب?ن?د که در ا?ن س?ستم ادار? و اجرا?? کشور ?ک بخشنامه? عاد? به فرجام س?ستم? نم?رسد. البته نه ا?نکه کلا بلکه معمولا ا?نگونه است. آن بخشنامها? که به سرانجام م?رسد، بخشنامها? است که عدها? منافعشان را در آن م?ب?نند و اجرا?? شدن آن را دنبال م?کنند. خ?ل? وقتها اگر ا?ن سنخ افراد نباشند، م?ب?ن?د که ا?ن بخشنامه هم?نجور? معطل ماند. مثل توپ? که شوت م?شود و در گوشها? از زم?ن متوقف م?شود و دوباره ?ک توپ جد?د را وارد م?دان م?کنند. خوب در س?ستم? که ?ک بخشنامه به طور عاد? به فرجام نم?رسد، شما م?خواه?د که ?ک آرمان مثل عدالت تحقق ع?ن? پ?دا کند؟! لذا شما وقت? که درون ا?ن س?ستم از ا?ن آرمانها سخن م?گو?? به تو م?خندند.
موانع رشد خ?ل? ساده است! آفات حلنشدن? ن?ست!
?ک? از مسا?ل مهم و با اولو?ت کاند?دا? ر?استجمهور? با?د ا?ن باشد که شما برا? ا?ن مساله چه راهحل? دار?د؟ آفات? که س?ستم ادار? و اجرا?? ما را گرفته خ?ل? مهم است و ا?ن آفات حل نشدن? هم ن?ست. ?عن? ا?نطور ن?ست که فکر کن?د ا?ن شبهه? «ابنکمونه» است که نم?شود آن را حل کرد. نه. بب?ن?د وقت? که ?ک ماش?ن کار نم?کند، مثلا ?ک بنز آخر?ن س?ستم که حرکت نم?کند و راه نم?رود، شما نم?گو??د خوب ا?ن حرکت نم?کند پس ب?ا??د بنش?ن?م دوباره ?ک بنز د?گر درست کن?م، نه بلکه ممکن است ا?ن راه نرفتن به دل?ل ا?ن باشد که فقط باد لازم دارد، چرخش پنچر شده است، کاف? چرخ را باد کن?د. لازم ن?ست کار شاق? انجام ده?د. بعض? وقتها م?ب?ن?د که ?ک آشغال کوچک در کاربراتورش گ?ر کرده است، کاف? است که آن آشغال را بزدا??د، لازم ن?ست بگو??د که ا?ن بنزها که به درد نم?خورد، آقا من با?د بروم ?ک سنگبنا? نو?? بگذارم و چند سال وقت بگذارم و ?ک س?ستم د?گر طراح? کنم و بعد ?ک ماش?ن جد?د بساز?م. نه. ساختار اجرا?? کشور الان با ا?نچن?ن مشکلات? روبروست.
برا? روشنتر شدن بحث مثال? م?زنم. بنده مدت? است مباحث مربوط به موانع تول?د علم در کشور را تعق?ب م?کنم، چرا علم در ا?ران تول?د نم?شود؟ با اسات?د و افراد مختلف و متنوع? هم صحبت کردم، هر چه نظر در ا?ن زم?نه بود را جمع کرد?م، د?دم واقعا موانع چ?زها? خاص? ن?ستند، بلکه همه? آنها در ? موضوع خلاصه شد. شما ا?ن ? مساله را حل کن?، کار خ?ل? راه م?افتد. بعد ا?ن ? موضوع هم چ?زها? خاص? ن?ست. مثلا اسات?د حال تعامل با ?کد?گر و با دانشجو?ان را ندارند و.. . در خ?ل? از موضوعات که کار گ?ر کرده است، ا?نطور? گ?ر کرده است. مثلا ?کباره به بندها? که نم?دانم ا?ن وزارتخانه چندتا ساختمان دارد و… م?گو?ند برو راس ا?ن دستگاه. طب?ع? است که خ?ل? که با استعداد باشم، ?ک سال طول م?کشد تا مناسبات حاکم بر آن دستگاه را بفهمم. در حال? که کس? که م?خواهد وز?ر شود نه تنها با?د ا?نها را بداند بلکه با?د برا? جزءجزء آنها طرح و برنامه داشته باشد. موانع را بشناسد تا بتواند کار را پ?ش ببرد. بعد م?ب?ن? خ?ل? راحت م?گو?ند وزارت تعاون نشد، اشکال? ندارد ب?ا برو وزارت آموزش و پرورش. بعد م?ب?ن? که در س?ستم آموزش و پرورش حدود ?ک م?ل?وننفر هم ن?رو دار?.
ا?ن نکته تنها از آفات ا?ن دولت[ دولت اصلاحات] ن?ست بلکه م?ب?ن? هر که م?آ?د هم?ن مدل? عمل م?کند. ا?ن مساله و آفت که تنها در سطح وز?ر باق? نم?ماند، بلکه در مورد معاون?ن و مد?رکلها هم هست. من بارها ا?ن مثال را در جمع دوستان گفتهام. مثلا هم?ن جمع بلند شو?د و برو?د سراغ ?ک بقال? در هم?ن اطراف، بگو??د ما آدمها? خوب? هست?م، همانها?? هست?م که چند وقت پ?ش در حما?ت کارتونخوابها، کارتونخواب? کرد?م! و… ?ک هفته بقال?ات را بسپار به ما و برو مرخص?. بب?ن?د آ?ا حاضر خواهد شد که مغازهاش را بدهد دست شما؟! خواهد گفت که اشکال? ندارد ول? اول شما ?ک مدت? ب?ا ا?نجا کار کن، بب?ن چه کس? ش?ر م?آورد، چه کس? نوشابه م?آورد، بفهم که کار از چه قرار است، بعدش مشکل? ندارد در اخت?ار شما م?گذارم. حالا ما به ?کباره ?ک دستگاه را در اخت?ار ?ک نفر قرار م?ده?م، تازه وقت? م?رود سرکار، م?خواهد بفهمد که آنجا چه خبر است! طب?ع? است که کار پ?ش نم?رود. مشکلات د?گر مثلا افراد? هستند که چند شغل دارند، ?ا ا?نکه کار س?ستم? ن?ست بلکه قا?م به فرد است. ?عن? آنکه خوب هم کار م?کند، قائم به خودش است، به محض ا?نکه از آن مسئول?ت م?رود، کار برم?گردد به صفر. لذا با?د ساختار اجرا?? کشور اصلاح بشود وگرنه شما بهتر?ن برنامهها و طرحها را فراهم کن، ول? با ا?ن س?ستم اجرا نم?شود. تا چرخ پنچر باشد ماش?ن راه نم?رود. ا?ن ?ک? د?گر از آن بحثها? مهم است.
مشکل س?ستم فرسودگ? و فساد است
ا?ن س?ستم عر?ض و طو?ل د?وانسالار? کشور، س?ستم? ن?ست که بگو??م مجان? کار م?کند، من بارها ا?ن مثال را در جمع دوستان زدهام که اگر شما بودجه? کشور را ?ک منبع آب در نظر بگ?رد، ا?ن منبع آب م?با?ست ب?ست واحد آب داشته باشد که به دلا?ل مختلف اکنون ده واحد آب دارد، اما مشکل مهم کشور ا?ن است که هم?ن ده واحد هم به باغچهها نم?رسد. چرا که قرار است ا?ن آب به وس?له? لولهها? فاسد و پوس?ده و ش?لنگها? سوراخ به باغچهها برسد، لذا از همان ده واحد هم تنها دو واحدش به باغچهها م?رسد و هشت واحد آن در س?ستم هرز م?رود. چه کس? با?د جلو? ا?ن هرز را بگ?رد؟ ا?ن اصلاح هم صرفا با کارها? شکل? صورت نم?گ?رد.
طبقه? متوسط مد?ران را از م?ان بردار?م!
?ک? از مشکلات د?گر ساختار ادار? و اجرا?? کشور ما که من خودم خ?ل? رو?ش نظر دارم ا?ن است که ?ک قشر? حداقل در طبقه متوسط مد?ران کشور وجود دارند که ا?نها در ط? ??-?? سال اخ?ر همواره بر سر کار بودهاند، ?عن? چپ آمده ?ا راست آمده، هر کس? ب?اد و برود بازهم ا?نها هستند، ب?شتر?ن استفاده و سوءاستفاده را هم?ن افراد داشتهاند. جالب هم ا?ن است که هر کس? هم که سرکار م?آ?د ا?نها عوض نم?شوند. من هم?ن الان م?توانم در برخ? حوزهها برخ? افراد را نام ببرم که در دورانها? مختلف [که جر?انات س?اس? مختلف بر کشور حاکم بودهاند] کار دستشان بوده است، والان هم عل?رغم ا?نکه نم?دانم چه کس? قرار است رئ?سجمهور شود، م?توانم به شما قول بدهم که سال د?گر هم?ن موقع، همه? ا?ن افراد بازهم سرکار خواهند بود. خ?ل? هم راحت و خاطرجمع کارشان را م?کنند. اگر ا?ن سنخ افراد را نتوان?د از س?ستم ب?رون بکش?د، بس?ار? از کارها و اصلاحات شکل? هم نت?جه نم?رسد. ماه?ت کار عوض نم?شود. م?ب?ند شما امروز شعار جامعه? مدن? م?ده?، متناسب با آن برا?ت گزارش و طرح و… م?نو?سد، فردا کس د?گر? مسئول م?شود، برا? او حزبالله? م?نو?سد. در کنار همه? ا?نها به راحت? کار خودش را هم انجام م?دهد.
م?خواه?م کار? کن?م تا آن پول مملکت هدر نشود
?ادم هست که در دوران مجلس چهارم و دولت آقا? هاشم? رفسنجان?، ما کل? انتقاد م?کرد?م و م?گفت?م که ا?ن چه وضع سفرها? خارج? است؟ مردم نان ندارند که بخورند بعد طرف راحت م?رود خارج، تازه روز? ?? دلار هم پول به صورت فوقالعاده به او م?دهند و از ا?ن سنخ حرفها… . آن زمان آقا? در? مسئول کم?س?ون برنامه و بودجه بود، بعد از ا?ن همه صحبت، انصافا مجلس چهارم ?ک شاهکار انجام داد و فوقالعاده? ارز? مامور?ت خارج از کشور را لغو کرد. ما خوشحال شد?م و گفت?م ا?ن همان چ?ز? بود که ما م?خواست?م. چون خ?ل?ها سفرها? خارج? را فقط برا? فوقالعادهاش م?رفتند. مجلس تصو?ب کرد که فوقالعاده? ارز? سفرها? خارج? لغو و به جا? آن مثلا روز? ?هزارتومان به حسابشان وار?ز شود.
هنوز سه ماه ?ا ? ماه نگذشته بود که د?د?م ?ک بخشنامه آمد که با توجه به مصوبه مجلس، فوقالعاده? مامور?ت خارج? ???? تومان است، اما بر اساس جدول ذ?ل هز?نهها?? که در مامور?ت برا? افراد پ?ش م?آ?د را بده?د، بعد ل?ست کرده بودند که مثلا وز?ر ??? دلار، معاون وز?ر ?? دلار، و… . ?عن? دوبرابر شد. چون فرد هم روز? ???? تومان را در?افت م?کرد و هم اگر قبلا به اسم هز?نهها? سفر ? دلار م?گرفته، الان ?? دلار م?گرفت. من مات مانده بودم. بخشنامه هم با امضا? معاون اول آقا? هاشم?، ?عن? آقا? دکتر حب?ب? آمده بود. آن سال تقر?با هز?نهها دوبرابر شد. خوب چه کس? در س?ستم ا?ن بخشنامه را تنظ?م م?کند؟
ا?ن همه مشکل در کشور وجود دارد، در عرصهها? مختلف کار خواب?ده و کس? به فکر نم?افتد، اما در ا?ن موضوع به ا?ن سرعت بخشنامها? متناسب تنظ?م و ابلاغ و اجرا م?شود! [مثال د?گر ا?نکه] وقت? آقا در سال ?? فرمودند که ماش?نها? دولت? استفاده نکن?د، فردا?ش بس?ار? از مسئول?ن از جمله آقا? کروب? که آن زمان رئ?س مجلس سوم بود، لب?ک گفتند [و برا? اجرا?? کردن ا?ن رهنمود] ستاد? تشک?ل شد و… . بعد از حدود دو- سه ماه دوباره ?ک بخشنامه با امضا? آقا? حب?ب? آمد که پ?رو فرما?شات مقام معظم رهبر?، از ا?ن به بعد کس? اجازه استفاده از ماش?نها? دولت? را ندارد مگر افراد ذ?ل؛ ?ک صفحه و ن?م فقط اسام? مسئول?تها?? بود که اجازه استفاده داشتند. باور کن?د ا?ن جُک ن?ست، بنده بخشنامهاش را داشتم. بند شماره?? ا?ن بخشنامه هم ا?ن بود که ا?ن افراد استفاده? شخص? هم م?توانند انجام دهند! البته با رعا?ت فلان مساله. خوب ما که نم?خواه?م شعار? بده?م تا بق?ه بگو?ند ا?ن فرد سادهز?ست بود ?ا …، ما م?خواه?م واقعا ا?ن کار عمل? شود تا آن پول هدر نشود. بودجه مملکت به مصرف واقع? برسد. آب به باغچه برسد نه ا?نکه در مس?ر هرز برود.
- ۹۲/۰۲/۰۴