آ?ا علم ف?ز?ک م?تواند ماورا? طب?عت را نف? کند؟
چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۱:۳۰ ب.ظ
حضرت آ?تالله سبحان? در نوشتار?، به نظرات اخ?ر برخ? ف?ز?کدانها به و?ژه «استفان هاوک?نگ» ف?ز?کدان انگل?س?، مبن? بر ا?نکه آ?ا علم ف?ز?ک م?تواند ماورا? طب?عت را نف? کند، پاسخ دادهاند:
آ?ا علم ف?ز?ک م?تواند ماورا? طب?عت را نف? کند؟
علوم? که انسان با آن سر و کار دارد، بر دو نوع تقس?م م?شوند:
?. علم ماد? و تجرب?، علم? است که م?توان موضوعات آن را در آزما?شگاه تجربه کرد و آثار آن را به دست آورد و با نظم و نظام آن آشنا شد. ا?ن نوع از علوم فقط م?تواند در مسائل ماد?، قضاوت و داور? کند و بگو?د فلان مولکول از چند عنصر تشک?ل شده و ?ا مثلاً عنصر فلان? در آن موجود ن?ست. ا?ن نوع داور? از او پذ?رفته م?شود. چرا؟ چون آزما?ش و آزما?ش کننده، و مورد آزما?ش همگ? از سنخ واحد? هستند ?عن? ماده و ماد? م?باشند.
?. دانشمند ز?ستشناس با ابزار? که در اخت?ار دارد، نم?تواند درباره وجود روح و ?ا عدم آن داور? کند، مثلاً بگو?د من در تشر?ح بدن انسان به روح برنخوردم، و چاقو? تشر?ح من، در فعال?ت مستمر خود، به چن?ن واقع?ت? نرس?د، ز?را ابزار? که در اخت?ار دارد نم?تواند در موضوعات خارج از ماده نف?اً و اثباتاً داور? کند.
?ک ف?ز?کدان اگر بخواهد با در?افتها? خود، وجود ماوراء طب?عت را نف? کند، به سان جن?ن? است که در رحم مادر، خارج رحم را انکار کند و بگو?د: آسمان و زم?ن و در?ا و اق?انوس? وجود ندارد. جهان و شرق و غرب آن، هم?ن رحم است که من در آن پرورش م??ابم. ول? ا?ن قضاوت از او پذ?رفته ن?ست و به هم?ن رو?، وقت? پردهها از م?ان رفت و د?ده به جهان گشود، از قضاوت خود، نادم و پش?مان م?شود و عالم د?گر? را م?ب?ند، که در آن زمان در عقل او نم?گنج?د، چه ن?کو م?گو?د شاعره نغز سخن:
مرغک اندر ب?ضه چون گردد پد?د گو?د ا?نجا بس فراخ است و سپ?د
عاقبت کان حصن سخت از هم شکست عالم? ب?ند بس? بالا و پست
گه پرد آزاد در کهسارها گه چرد سرمست در گلزارها
بنابرا?ن، مقام و موقع?ت دانشمند ف?ز?کدان نسبت به صفحه هست?، اعم از ماد? و مجرد موقع?ت هم?ن مرغک در ب?ضه ?ا جن?ن در شکم مادر است. او م?تواند در مح?ط کار خود، داور? کند، اما در ماورا? مح?ط خود، که ابزار و ادوات آن را ندارد، نم?تواند نف?اً قضاوت کند.
ا?نکه جهان خدا?? دارد و ?ا ماده آفر?دگار? دارد و ا?ن نظام برخاسته از متن ماده ن?ست و ا?ن خانه صاحبخانه دارد، در گرو براه?ن عقل? و فلسف? است که مسئله را به حد ضرورت و بداهت برساند، در ا?نجا با?د ف?لسوف حک?م، در نف? و اثبات آن داور? کند، نه ?ک ف?ز?کدان، هر چند عالم و برجسته باشد. ف?لسوف با اثبات حدوث ماده، م?تواند به محدث آن راه ببرد ?ا از هدفمند بودن نظام، کشف کند که ا?ن نظام برخاسته از ماده ن?ست، چون هدفمند بودن، حاک? از اعمال شعور و خرد است و ماده، فاقد ا?ن ابزار است.و همچن?ن براه?ن د?گر که در کتابها? فلسف? و کلام? ب?ان شده است.
پد?ده جد?د در انگلستان
اکنون برس?م به پد?ده جد?د? که در انگلستان به وجود آمده است. غالباً علما و دانشمندان آنجا نسبت به ماورا طب?عت، مردد ?ا ب?اعتقاد هستند، برخلاف نوع دانشمندان آلمان? که با مسائل فلسف? ب?شتر آشنا هستند، مثلاً نبا?د از خاطر برد که ف?لسوف انگل?س? «برتراند راسل» با آن سروصدا?? که داشت در کتاب «چرا مس?ح? ن?ستم» م?گو?د: من سابقاً نسبت به خدا و مس?ح اعتقاد داشتم و معتقد بودم که جهان، آفر?ده خداست، ول? بعداً با خود فکر کردم که ا?ن اعتقاد، مخالف ?ک قانون قطع? فلسف? است و آن ا?نکه هر پد?دها? پد?د آورنده دارد، پس بنابرا?ن، خدا هم با?د آفر?دگار? داشته باشد و حال آنکه د?نداران او را ازل? و ابد? م?دانند، از ا?ن جهت، من از گروه د?نداران، جدا شدم.
انسان، واقعاً از فکر ا?ن ف?لسوف جنجال?، تعجب م?کند، ز?را آنچه از آن فرار کرده، دوباره به آن گرفتار شده است، ز?را اگر مشکل خدا ا?ن است که آفر?دگار ندارد، ع?ن ا?ن مشکل درباره ماده هم پ?ش م?آ?د، اگر بگو??د ماده حادث است پس آفر?دگار او ک?ست؟ و اگر بگو??د قد?م است، پس معلول بلا علت را پذ?رفتها?د!!
جناب راسل ب?ن دو مسئله خلط کرده است:
?. هر پد?دها? پد?د آورنده دارد.
?. هر موجود? پد?د آورنده دارد.
آنکه صح?ح است، همان گزاره اول? است که موضوع آن پد?ده است، ?عن? چ?ز? که نبوده و بعداً پد?د آمده است که البته ن?از به پد?د آورنده دارد.
و اما دوم? کاملاً غلط است، ز?را موضوع گزاره (موجود)، اعم از پد?ده و غ?رپد?ده است، چ?ز? که اصلاً مسبوق به عدم نبوده و به اصطلاح ازل? بوده است، نم?توان برا? آن پد?د آورندها? اند?ش?د وگرنه دچار تناقض م?شو?م، ز?را اگر قد?م است پس پد?د آورنده ندارد و اگر علت? دارد، پس قد?م ن?ست، بلکه حادث است.
اخ?راً برخ? از ف?ز?کدانها? انگل?س? نغمه د?گر? را ساز کرده و سر و صدا?? به راه انداختهاند. اکنون به داستان آن توجه کن?د:
«استفان هاوک?نگ» ف?ز?کدان ?? ساله انگل?س?، در سال ???? با نوشتن کتاب «تار?خ مختصر? از زمان» به شهرت رس?د، و? پ?ش از ا?ن اعتراف کرده بود که: اگر بخواه?م ?ک نظر?ه کامل را برا? پ?دا?ش کائنات پ?دا کن?م و آنگاه پ?روز? نها?? در استدلال انسان? را به دست آوردها?م، آن زمان با?د خدا را به خاطر داشته باش?م.
حت? در کتاب د?گرش اعلام کرده بود که: کشف سال ???? در مورد س?ارها? که به دور ستارها? د?گر غ?ر از خورش?د م?گردد، به بازساز? نظر?ه اسحاق ن?وتن پدر علم ف?ز?ک کمک م?کند که ب?ان کرده بود: کائنات حاصل ب?نظم? نبوده و توسط خدا?? آفر?ده شده است.
اکنون پس از گذشت چند سال که ب?مار? «هاوک?نگ» بس?ار پ?شرفت کرده و تقر?باً او را به فلج کامل مبتلا ساخته و او د?گر نم?تواند سخن بگو?د و با اشاره انگشت دست چپش به ?ک کامپ?وتر، احساسات خود را ب?ان م?کند. در شهر?ور ????، کتاب? جد?د منتشر شده که مؤلف آن را «هاوک?نگ» دانستهاند. در ا?ن کتاب ادعا شده است:
«کشف منظومهها? د?گر? نظ?ر منظومه خورش?د? ثابت کرد که منظومه ما که دربرگ?رنده ?ک خورش?د و س?ارهها?? است که پ?رامون آن م?چرخند، ?ک پد?ده منحصر به فرد ن?ست. ا?ن واقع?ت نشان داد که وجود حالت ف?ز?ک? ا?دهآل ب?ن خورش?د و کره زم?ن و پ?دا?ش انسان رو? کره زم?ن، ?ک پد?ده از پ?شطراح? شده و دق?ق برا? موجود?ت و رفاه انسان ن?ست».
حاصل دل?ل او ا?ن است که ما منظومه خورش?د? د?گر? بهسان منظومه خورش?د? خودمان کشف کردها?م. ا?ن امر ثابت کرد که پ?دا?ش انسان، رو? کره زم?ن، ?ک پد?ده از پ?ش طراح? شده ن?ست؟!!
اصولاً دل?ل خداشناسان ا?ن ن?ست که فقط ما ?ک منظومه شمس? دار?م و انسان هم در کره زم?ن زندگ? م?کند تا با کشف منظومهها? د?گر، برهان آنان باطل شود، اگر علم صدها منظومه خورش?د? د?گر کشف کند، کوچکتر?ن خراش? در براه?ن فلسف? خداشناس? وارد نم?شود، اگر مؤ?د وجود او نباشد؛ ز?را به حکم «کل ?وم هو ف? شأن» پ?وسته خالق و مدبر جهان است و امر خلقت استمرار دارد، چون براه?ن فلسف? آنان مبن? بر اصول? است که منافات? با ا?ن کشفها ندارد. ز?را طرح قد?م? و د?ر?نه است، ول? اجرا? آن تدر?ج? است.
آنان برا? اثبات وجود خدا از براه?ن ز?ر بهره م?گ?رند:
?. برهان امکان و وجوب
?. برهان حدوث ماده از طر?ق حرکت جوهر?
?. نظام هدفمند در عالم ماده که حاک? از دخالت شعور در پ?دا?ش آن است.
?. برهان صد?ق?ن که خود برهان? برتر است که فقط ذائقه انسانها? برتر آن را م?چشد.
?. برهان محاسبه احتمالات که پ?دا?ش نظم نو?ن عالم را در پرتو تصادف به حد صفر م?رساند و امثال ا?نها.
اتفاقاً ف?ز?کدان انگل?س? با?د از کشف منظومهها? د?گر بر وجود خدا استدلال بهتر? پ?دا کند، ز?را آن منظومه هم دارا? نظم و نظام? است که نم?تواند ساخته خود ماده باشد. طبعاً دست آفر?دگار حک?م و توانا?? در کار است که ا?ن نظم را به آن ماده بخش?ده است.
پ?شرفت علوم و کشف نظامها? هدفمند، بهتر?ن حربه بر ضد ماد?ها است که نظم جهان را مولود خود ماده م?دانند. حالا چرا ا?ن دانشمند پر سر و صدا، از برهان بر وجود خدا، ضد آن را نت?جه گرفتهاند؟!!
او فکر م?کند که نظام خورش?د? را، م?توان دل?ل بر وجود خدا گرفت ول? اگر نظامات د?گر? بهسان ا?ن نظام کشف شد، با?د کثرت نظامها را گواه بر نف? او گرفت، در حال? که جر?ان برعکس است. هر چند نظام جهان، بالاخص نظام هدفمند کشف شود، احتمال پ?دا?ش جهان را بر اصل تصادف، به حد صفر م?رسد و اتفاقاً برهان محاسبه احتمالات، ب?شتر ا?ن باور را تقو?ت م?کند که نظم اندک را م?توان معلول تصادف دانست ول? اگر افزا?ش پ?دا کرد، کار به جا?? م?رسد که «پ?دا?ش تصادف»، احتمال? بس?ار اندک در مقابل احتمالات ب?شمار به حساب م?آ?د.
اتفاقاً حک?مان اله?، و پ?ش از آنها وح? آسمان? بر نظم هدفمند که هر دو در زم?ن و آسمان رخ م?دهد، تک?ه م?کنند و خردمندان را بر تفکر و اند?ش?دن در آن دعوت م?نما?د. ا?نک گوشها? از وح?:
«به راست? در آسمانها و زم?ن برا? مؤمنان نشانهها?? است و در آفر?نش خودتان و آنچه از انواع جنبدهها پراکنده م?گرداند برا? مردم? که ?ق?ن دارند نشانهها?? است و ن?ز پ?اپ? آمدن شب و روز و آنچه خدا روز? از آسمان فرود آورده و به وس?له آن، زم?ن را پس از مرگش زنده گردان?ده است، و همچن?ن در گردش بادها بر هر سو برا? مردم? که م?اند?شند نشانهها?? است. ا?نها است آ?ات خدا که به حق آن را بر تو م?خوان?م، پس بعد از خدا و نشانهها? او به کدام سخن خواه?د گرو?د؟».
ام?رالمؤمن?ن عل? عل?هالسلام ن?ز در ب?انات خود، بس?ار بر برهان نظم تأک?د م?کند بهطور? که به بس?ار? از موجودات منظم از جمله مورچه و طاووس و... اشاره کرده و ظرافتها? خلقت آنها را برم?شمرد و در واقع به آدم?ان توجه م?دهند که با تأمل و تفکر در خلقت موجودات منظم، م?توان به خداوند حک?م و با تدب?ر پ? برد.
ا?شان بهروشن? در تعاب?ر? م?فرما?ند:
?. «عجبت لمن شک ف? الله و هو ?ر? خلق الله»
«من تعجب م?کنم از کسان? که مخلوقات اله? را م?ب?نند و در وجود خدا ترد?د م?کنند».
?. «بل ظهر للعقول بما أرانا من علامات التدب?ر».
«ا?ن خداست که با نشانهها? تدب?ر که در آفر?دگانش د?ده م?شود، بر عقلها آشکار شده است».
?. «کف? بإتقان الصنع لها آ?ة».
«در اتقان صنع (که همان نظم در مخلوقات است) نشانه کاف? بر خداوند است».
چشم باز و گوش باز و ا?ن عم? ح?رتم از چشمبند? خدا
در پا?ان ?ادآور م?شو?م بالأخره در م?ان دانشمندان غرب ن?ز انسانها? منصف و واقعب?ن وجود دارند. خوشبختانه آقا? پروفسور ار?ک پر?ست از استادان سابق ر?اض?ات در دانشگاه «سنت اندرو» و از اعضا? ه?ئت امنا? «انست?تو فاراد?» در دانشگاه کمبر?ج پاسخ آقا? «هاوک?نگ» را چن?ن داده است:
سخنان پروفسور هاوک?نگ توج?هپذ?ر ن?ست، ا?ن حالت کاملاً تحملپذ?ر و منطق? است که خداوند شرا?ط را برا? وقوع انفجار بزرگ و شکلگ?ر? کهکشانها بر اساس آن فراهم کرده باشد.
در جا? د?گر? در مصاحبه با روزنامه «گارد?ن» همو م?گو?د:
باورها? مدرن در مورد جهان و عالم هست? با هدف پوشاندن شکافها و نقاط ضعف در دانش ما ن?ست بلکه هدف، دادن پاسخ به سؤالات گوناگون بشر مدرن است.
و? م?افزا?د فلسفه و اله?ات رشتهها? مناسب برا? پاسخگو?? به ا?ن سؤالات هستند و مثال? را م?آورد به ا?ن صورت:
داستان جوش?دن آب در کتر?، با استفاده از قوان?ن ف?ز?ک به دقت قابل توض?ح است که چطور گرما از اجاق به کتر? و سپس به آب منتقل م?شود و آن را به نقطه جوش م?رساند، اما چرا ا?ن آب م?جوشد، را نم?توان صرفاً با ف?ز?ک توض?ح داد، شا?د خانم خانه هوس چا? کرده باشد؟!
مقصود او ا?ن است که ما نبا?د به علل قر?به اکتفا کن?م، بلکه با?د به علتالعلل ن?ز توجه کن?م. اصولاً با?د پرس?د: ک? اجاق گاز را روشن کرده است تا بر اثر آن حرارت نها?تاً به آب منتقل شود و آب به جوش آ?د؟ و ا?ن کار ف?ز?کدان ن?ست. کار ف?ز?کدان فقط ارائه علت قر?به است و علل بع?ده را با?د از علوم د?گر مانند فلسفه و اله?ات استفاده کرد.
- ۹۱/۰۶/۱۵