در مظلومیت تفکر صدرایی و فلسفه
پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۵۹ ب.ظ
به مناسبتی داشتم در مورد ملاصدرا جست و جوی گذرایی انجام میدادم، که حیفم آمد در مورد مظلومیت ایشان ننویسم. یکی از نقصهای عمده رشته های مهندسی عدم آشنایی با فلسفه است. متن زیر از بیانات مقام معظم رهبری است:
فلسفه خیره کننده
عل? رغم این که در داخل موریانه های? را م? خواهند به پایه ها? مستحکم بنا? فرهنگ? ما بیندازند که عملاً هم کارها? زشت? را در زمینه ? فرهنگ? انجام م? دهند - این گفته شده باشد؛ معلوم باشد - امروز فرهنگ اصیل و فلسفه ? اسلام? و دانشها? فرهنگ? اسلام? در سطح دنیا بمرور در حال پیشرفت است؛ چشمهای? را خیره کرده. امروز فلسفه ? صدرای? ما چشمهای? را در دنیا به خودش خیره کرده؛ آنها اظهار اعجاب م? کنند؛ تحسین م? کنند.
بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران، ????/??/??
نقص فلسفهى ما
نقص فلسفهى ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسى و اجتماعى ندارد. فلسفههاى غربى براى همهى مسائل زندگى مردم، کم و بیش تکلیفى معیّن مىکند: سیستم اجتماعى را معیّن مىکند، سیستم سیاسى را معیّن مىکند، وضع حکومت را معیّن مىکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن مىکند؛ اما فلسفهى ما بهطور کلّى در زمینهى ذهنیّاتِ مجرّد باقى مىماند و امتداد پیدا نمىکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبناى فلسفى و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعى و سیاسى دارد. «لاالهالا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفى و عقلى منحصر و زندانى نمىماند؛ وارد جامعه مىشود و تکلیف حاکم را معیّن مىکند، تکلیف محکوم را معیّن مىکند، تکلیف مردم را معیّن مىکند. مىتوان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود مىآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مىکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانى ملاّ صدرا، - اگر نگوییم از همهى اینها، از بسیارى از اینها - مىشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهى اخلاق، فلسفهى اقتصاد و.... این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچکس غیر از شما نمىتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.
فلسفه براى نزدیک شدن به خدا
فلسفهى اسلامى، پایه و دستگاهى بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینى نزدیک مىکرده است. فلسفه براى نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفهى ما - مثل ابنسینا و ملاّ صدرا - عارف هم بودهاند. اصلاً آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفهى جدید - یعنى فلسفهى ملاّ صدرا - بهخاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانى است که انسان را به معرفت الهى و خدا مىرساند؛ پالایش مىکند و در انسان اخلاق بهوجود مىآورد. ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیّات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود. راهش هم تقویت فلسفهى ملاّ صدراست؛ یعنى راهى که ملاّ صدرا آمده، راه درستى است. آن فلسفه است که انسان را وادار مىکند هفت سفر پیاده به حج برود و به همهى زخارف دنیوى بىاعتنایى کند. البته نمىخواهیم بگوییم هرکس در این دستگاه فلسفى قرار نداشته باشد، اهل دنیاست؛ نه، اما این راه خوبى است.
ترویج مشکوک فلسفه غرب
به اعتقاد بنده، قرائن و شواهد نشان مىدهد فلسفههایى که در ایران رایج شد - و الان هم اوج آن است - عادّى نبود. خواستند براى فلسفهى اسلامى رقیب درست کنند؛ لذا فلسفههاى غربى را آوردند و ترجمه و ترویج کردند. با غفلت حوزههاى علمیهى ما تدریجاً کار به جایى رسید که هر وقت در محیطهاى دانشگاهى اسم فلسفه برده مىشد - الان هم تقریباً همینطور است - ذهن به سمت «کانت» و «هگل» و امثال اینها مىفت و تصوّر مىشد اصلاً فلسفه محصول تفکّر اینهاست. زمانى که تفکّرات مارکسیستى در ایران خیلى رواج داشت، یکى از قلمهاى عمدهى تبلیغاتىِ کمونیستها کوبیدن منطق ارسطویى و منطق شکلى بود که در مقابلِ منطق دیالکتیک فحش محسوب مىشد؛ مىگفتند اینها طرفدار منطق ارسطویىاند! تا این حد فلسفهى اسلامى و مبانى فلسفهى اسلامى و از جمله منطق را ضدّارزش کرده بودند. این کار، حساب شده صورت گرفته است. البته نمىگوییم هر دانشجو یا استادى وارد فلسفهى جدید شد، لابد با «سى.آى.اى» ارتباط دارد؛ نه، اما این یک فکرِ اساسى شد. کسانى که پیشروان این کار بودند - امثال فروغى و دیگران - ارتباطات سیاسى و خارجى و تلاشهایشان مشخص است. امروز هم آدم قرائن و شواهدى را مشاهده مىکند که کسانى مىخواهند درست نقطهى مقابل ما - که فلسفه را یک امر کاملاً خواصى قرار دادهایم - حجمهاى قوىِ فلسفى را بیاورند.
فلسفه برای کودکان
یکى از رشتههاى تألیف و کار فلسفى، نوشتن فلسفه براى کودکان است. کتابهاى فلسفىِ متعدّدى براى کودکان نوشتهاند و ذهن آنان را از اوّل با مبانى فلسفىاى که امروز مورد پسند لیبرال دمکراسى است، آشنا مىکنند. یقیناً در نظام شوروى سابق و دیگر نظامهاى مارکسیستى اگر دستگاه فلسفه براى کودکان و جوانان بود، چیزى بود که مثلاً به فلسفهى علمى «مارکس» منتهى شود. ما از این کار غفلت داریم.من به دوستانى که در بنیاد ملاّ صدرا مشغول کار هستند، سفارش کردم، گفتم بنشینید براى جوانان و کودکان کتاب بنویسید.
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانى و خارجى در صحن «مدرسه فیضیّه قم»، ????/??/??
دنیا تشنه ملاصدرا و شیخ انصاری
اشتباه میکنند کسانى که فکر میکنند در محیطهاى فرنگى - حالا اروپائى، امریکائى - وقتى حضور پیدا میکنند، باید همان حرفهاى خودِ آنها را - صد سال است، دویست سال است که از این حرفها دارند میزنند - تکرار کنند و به خودشان بگویند؛ اینها حرف نشد، اسلام حرف دارد.
امروز حقاً و انصافاً در دنیاى فکر و اندیشه - حالا آنهائى که با فکر و اندیشه سر و کار ندارند، با آنها کارى نداریم - یک خلأ و سؤال در دنیاى غرب وجود دارد؛ این خلأ را دیگر پاسخهاى لیبرال دموکراسى نمیتواند پر کند، کما اینکه سوسیالیزم نتوانست پر کند. این خلأ را یک منطق انسانى و معنوى میتواند پر کند، که این در اختیار اسلام است. از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهى مسلطِ خوبى بود، هم طلبهى خوبى بود - ایشان دورهى طلبگى خوبى را گذرانده بود و با علوم اسلامى آشنا بود و شاگرد امام بود - یکى از دوستانمان نقل میکرد - من خودم از ایشان نشنیدم - که یک فرصت مطالعاتى در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزى که من در محیطهاى عملىِ دانشگاههاى اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملاصدرا و شیخ انصارى است. شیخ انصارى کارش در حقوق است، فقه است؛ ملاصدرا حکمت الهى است. میگوید من مىبینم امروز اینها تشنهى ملاصدرا و شیخ انصارىاند. این برداشتِ یک استاد غرب شناسِ زباندانِ مسلط به چند زبان اروپائى است که سالها هم در آنجاها زندگى کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامى هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستى است.
ما به این منطق قوى در درون خودمان و در دانشگاههاى خودمان نیاز داریم. با زبان دانشگاهى، با زبان دانشجوئى بایستى این منطق توسعه پیدا کند
بیانات در دیدار اساتید و رؤساى دانشگاهها، ????/??/??
تغذیه سیصد ساله
اگر چه دانسته هاى دنیاى غرب و حتى بخشهایى از دنیاى اسلام از این شخصیت کم نظیر چندان وسیع نیست، ولى حوزه هاى فلسفى ایران لااقل در سه قرن اخیر - یعنى تقریبا از صد سال پس از تألیف کتاب اسفار تا کنون - یکسره از آراء فلسفى صدرالمتالهین تغذیه شده و کتابها و آراء مهم او - که بسیارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتکارات اوست - محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.
مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگى خود او، مجموعه ى در هم تنیده و به وحدت رسیده ى چند عنصر گرانبها است. در فلسفه ى او از فاخرترین عناصر معرفت یعنى عقل منطقى، و شهود عرفانى، و وحى قرآنى، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانى، و ذوق و مکاشفه ى عرفانى، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمى پنجاه ساله ى او رحله هاى تحصیلى به مراکز علمى روزگار، با مهاجرت به کهک قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامى حج شدن، همراه گردیده است.
حکمت متعالیه متعلق به همه انسانها و جامعه ها
مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون همه فلسفه ها در محدوده ى ملیت و جغرافیا نمى گنجد و متعلق به همه ى انسانها و جامعه ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندى متقن عقلایى براى فهم و تفسیر هستى نیازمندند.
هیچ فرهنگ و تمدنى بدون چنین پایه ى مستحکم و قابل قبولى نمى تواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه ى روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه ى اسلامى بویژه در اسلوب و محتواى حکمت صدرایى ، جاى خالى خویش را در اندیشه ى انسان این روزگار مى جوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت.
تکلیف ایرانیان
ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهى وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدى چون امام خمینى که یگانه ى دین و فلسفه و سیاست و خود یکى از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه ى درسى و تحقیقى پربرکت حکیم علامه ى طباطبایى که استاد یگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه ى قم به شمار مى رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره هاى آنان، بى شک دوره ى با برکتى براى فلسفه الهى است. و اکنون برپایى این گردهمایى بزرگ از فرزانگان ایرانى و غیرایرانى مژده ى آگاهیهاى ژرفتر و گسترده ترى در باب فلسفه ملاصدرا مى رساند. شاید این یکى از موجباتى شود که مسیر مستقیم و تکاملى و نامتناقض فلسفه که از ممیزات فلسفه ى اسلامى بویژه پس از روشن شدن مشعل حکمت صدرایى است، در ذهن اندیشوران و فیلسوفان غرب، با مسیر پرتقاطع و پرتناقض و پرنشیب و فراز فلسفه غربى در همین چهارصد سال مقایسه شود و فرصت تازه اى براى نقد و بحث در باشگاه جهانى معرفت و استدلال عقلانى، فراهم آید.
پیام به مناسبت همایش جهانى بزرگداشت صدرالمتالهین- ????/??/??
فیلسوف ناشناخته
با وجود آن که ملاصدرا سردمدار یک مکتب فلسفی و به وجود آورنده یک جریان فکری و عقلانی است هنوز در محافل علمی دنیای غرب شناخته شده نیست و مدارس فلسفی غرب شخصیت با عظمت صدرالمتالهین را نمیشناسند.
فلسفه ملاصدرا فلسفهای عقلی، ذوقی و شرعی است و در حقیقت ملاصدرا فلسفه عقلی و ذوقی را برمبنای شرع مقدس پیریزی کرده است برای او تعبد محض، مبادی رسیدن به افکار عالی فلسفی بوده است و این جریان عظیم و جوشان و تمام نشدنی در دوران ریاضت به روح مقدس وی افاضه و نازل شده است و امروز خوشبختانه کتابها و افکار فلسفی ملاصدرا فضای فلسفی کشور را فراگرفته است.
فلسفه محصول از غیب
صدرالمتالهین آراء بینظیر فلسفی و دریای مواج افکار و اندیشههای خود را از استاد فرانگرفته است. بلکه این معلومات بیپایان از ریاضت، خلوت و عبادت و دل دادن به خدا و کسب فیض از عالم غیب سرچشمه میگیرد.
فتح محافل علمی دنیا
امید است در سایه این تلاشها افکار ملاصدرا محافل علمی دنیا را فرابگیرد و این متاع معنوی و با ارزش به عنوان عالیترین متاع به کشورهای دیگر صادر شود و برای این منظور لازم است، علما و بزرگان حوزههای علمیه و دستگاههای مختلف بویژه صدا و سیما و وزارت ارشاد نیز همکاری کنند تا این کار با ارزش و بسیار مهم به نتیجه برسد.
دیدار اعضای شورای عالی کنگره بزرگداشت صدرالمتألهین ملاصدرا - ????/??/??
آموزش فلسفه از مقطع ابتدایی
آنچه که مهم است و همهى شما به آن توجه دارید و در بیانات دوستان تکرار شد، این است که آموزش و پرورش سنگ بناى آیندهى کشور است. ما اگر مشکلاتى در زمینههاى اخلاقى و رفتارى، علمى، اعتماد به نفسِ ملى و عمومى و در زمینههاى گوناگون دیگر داریم، در ریشهکاوىِ اینها به آموزش و پرورش مىرسیم. همانطور که بعضى دوستان گفتند، آموزش و پرورش از مراکز دیربازده است، لیکن بازده آموزش و پرورش یک بازده حیاتى، تعیینکننده و ماندگار است. اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، بارورى، زیبایى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همهى اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت. امروز در دنیا به زبان کودکى به کودکان فلسفه مىآموزند؛ یعنى چیزى که از نظر بعضى از طراحان کشور ما بىمعنى است؛ فکر مىکنند فلسفه مخصوص آدمهاى ریش و سبیلدار و کسانى است که یک سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمى دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دورهى دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکى. این را به عنوان یک مثال عرض کردم براى روشن شدن این مطلب که آموزش و پرورش چقدر مىتواند در آیندهى یک کشور اثر بگذارد، که البته براى شما هم روشن است.
بیانات در دیدار معلمان سراسر کشور- 1385/02/12
نظر قابل توجه یکی از دوستان: برا? مثال، کتاب "دن?ا? صوف?" نوشته ?وسِت?ن گُردِر رمان ز?با?? است که برا? آموزش مقدمات و نحوه پ?دا?ش فلسفه، برا? رده سن? نوجوانان نوشته شده است. مطالعه آن خال? از بهره ن?ست.
لینکهای مرتبط:
چرایی تأکید مقام معظم رهبری بر تدریس فلسفه
آموزش فلسفه به دانش آموزان دوره ابتدا??
فلسفه خیره کننده
عل? رغم این که در داخل موریانه های? را م? خواهند به پایه ها? مستحکم بنا? فرهنگ? ما بیندازند که عملاً هم کارها? زشت? را در زمینه ? فرهنگ? انجام م? دهند - این گفته شده باشد؛ معلوم باشد - امروز فرهنگ اصیل و فلسفه ? اسلام? و دانشها? فرهنگ? اسلام? در سطح دنیا بمرور در حال پیشرفت است؛ چشمهای? را خیره کرده. امروز فلسفه ? صدرای? ما چشمهای? را در دنیا به خودش خیره کرده؛ آنها اظهار اعجاب م? کنند؛ تحسین م? کنند.
بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران، ????/??/??
نقص فلسفهى ما
نقص فلسفهى ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسى و اجتماعى ندارد. فلسفههاى غربى براى همهى مسائل زندگى مردم، کم و بیش تکلیفى معیّن مىکند: سیستم اجتماعى را معیّن مىکند، سیستم سیاسى را معیّن مىکند، وضع حکومت را معیّن مىکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن مىکند؛ اما فلسفهى ما بهطور کلّى در زمینهى ذهنیّاتِ مجرّد باقى مىماند و امتداد پیدا نمىکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبناى فلسفى و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعى و سیاسى دارد. «لاالهالا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفى و عقلى منحصر و زندانى نمىماند؛ وارد جامعه مىشود و تکلیف حاکم را معیّن مىکند، تکلیف محکوم را معیّن مىکند، تکلیف مردم را معیّن مىکند. مىتوان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود مىآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مىکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانى ملاّ صدرا، - اگر نگوییم از همهى اینها، از بسیارى از اینها - مىشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهى اخلاق، فلسفهى اقتصاد و.... این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچکس غیر از شما نمىتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.
فلسفه براى نزدیک شدن به خدا
فلسفهى اسلامى، پایه و دستگاهى بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینى نزدیک مىکرده است. فلسفه براى نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفهى ما - مثل ابنسینا و ملاّ صدرا - عارف هم بودهاند. اصلاً آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفهى جدید - یعنى فلسفهى ملاّ صدرا - بهخاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانى است که انسان را به معرفت الهى و خدا مىرساند؛ پالایش مىکند و در انسان اخلاق بهوجود مىآورد. ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیّات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود. راهش هم تقویت فلسفهى ملاّ صدراست؛ یعنى راهى که ملاّ صدرا آمده، راه درستى است. آن فلسفه است که انسان را وادار مىکند هفت سفر پیاده به حج برود و به همهى زخارف دنیوى بىاعتنایى کند. البته نمىخواهیم بگوییم هرکس در این دستگاه فلسفى قرار نداشته باشد، اهل دنیاست؛ نه، اما این راه خوبى است.
ترویج مشکوک فلسفه غرب
به اعتقاد بنده، قرائن و شواهد نشان مىدهد فلسفههایى که در ایران رایج شد - و الان هم اوج آن است - عادّى نبود. خواستند براى فلسفهى اسلامى رقیب درست کنند؛ لذا فلسفههاى غربى را آوردند و ترجمه و ترویج کردند. با غفلت حوزههاى علمیهى ما تدریجاً کار به جایى رسید که هر وقت در محیطهاى دانشگاهى اسم فلسفه برده مىشد - الان هم تقریباً همینطور است - ذهن به سمت «کانت» و «هگل» و امثال اینها مىفت و تصوّر مىشد اصلاً فلسفه محصول تفکّر اینهاست. زمانى که تفکّرات مارکسیستى در ایران خیلى رواج داشت، یکى از قلمهاى عمدهى تبلیغاتىِ کمونیستها کوبیدن منطق ارسطویى و منطق شکلى بود که در مقابلِ منطق دیالکتیک فحش محسوب مىشد؛ مىگفتند اینها طرفدار منطق ارسطویىاند! تا این حد فلسفهى اسلامى و مبانى فلسفهى اسلامى و از جمله منطق را ضدّارزش کرده بودند. این کار، حساب شده صورت گرفته است. البته نمىگوییم هر دانشجو یا استادى وارد فلسفهى جدید شد، لابد با «سى.آى.اى» ارتباط دارد؛ نه، اما این یک فکرِ اساسى شد. کسانى که پیشروان این کار بودند - امثال فروغى و دیگران - ارتباطات سیاسى و خارجى و تلاشهایشان مشخص است. امروز هم آدم قرائن و شواهدى را مشاهده مىکند که کسانى مىخواهند درست نقطهى مقابل ما - که فلسفه را یک امر کاملاً خواصى قرار دادهایم - حجمهاى قوىِ فلسفى را بیاورند.
فلسفه برای کودکان
یکى از رشتههاى تألیف و کار فلسفى، نوشتن فلسفه براى کودکان است. کتابهاى فلسفىِ متعدّدى براى کودکان نوشتهاند و ذهن آنان را از اوّل با مبانى فلسفىاى که امروز مورد پسند لیبرال دمکراسى است، آشنا مىکنند. یقیناً در نظام شوروى سابق و دیگر نظامهاى مارکسیستى اگر دستگاه فلسفه براى کودکان و جوانان بود، چیزى بود که مثلاً به فلسفهى علمى «مارکس» منتهى شود. ما از این کار غفلت داریم.من به دوستانى که در بنیاد ملاّ صدرا مشغول کار هستند، سفارش کردم، گفتم بنشینید براى جوانان و کودکان کتاب بنویسید.
بیانات در دیدار گروهى از فضلاى حوزهى علمیهى قم، ????/??/??
دنیا چشم انتظار شما
امروز دنیا و جوانان مسلمان به شما نیازمندند و دنیاى سرخورده از مادّیت، چشم انتظار شماست. من یک بار در صحبتى این را گفتم که یکى از فضلاى برجسته زمان ما که بهطور کامل با فرهنگ جدید آشنا بود و چند زبان مىدانست و سالها در دانشگاههاى مختلف دنیا تدریس کرده یا تعلیم گرفته بود، پس از سفرى که براى یک فرصت مطالعاتى به اروپا رفته و بازگشته بود، نوشته یا گفته بود که امروز ذهنیّت دنیاى غرب، دیگر دنبال این زرق و برقها نیست؛ بلکه به دنبال «شیخ انصارى»ها و «آخوند ملّاصدرا»هاست! و این دیگر حرف منِ طلبه نیست. امروز این انسانهاى معنوى هستند که از زیر انبار تهمتها مىدرخشند و مردمى را که در تاریکى مادیّت دست و پا می زنند، به خود جذب مىکنند. شیخ انصارى و آخوند ملّاصدرا - یکى فقیه و دیگرى حکیمِ عارف - هر دو در دنیاى غرب، با خصوصیّت زهد و عبادت فراوان، به یاد ماندنى و تاریخى هستند.دنیا چشم انتظار شما
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانى و خارجى در صحن «مدرسه فیضیّه قم»، ????/??/??
دنیا تشنه ملاصدرا و شیخ انصاری
اشتباه میکنند کسانى که فکر میکنند در محیطهاى فرنگى - حالا اروپائى، امریکائى - وقتى حضور پیدا میکنند، باید همان حرفهاى خودِ آنها را - صد سال است، دویست سال است که از این حرفها دارند میزنند - تکرار کنند و به خودشان بگویند؛ اینها حرف نشد، اسلام حرف دارد.
امروز حقاً و انصافاً در دنیاى فکر و اندیشه - حالا آنهائى که با فکر و اندیشه سر و کار ندارند، با آنها کارى نداریم - یک خلأ و سؤال در دنیاى غرب وجود دارد؛ این خلأ را دیگر پاسخهاى لیبرال دموکراسى نمیتواند پر کند، کما اینکه سوسیالیزم نتوانست پر کند. این خلأ را یک منطق انسانى و معنوى میتواند پر کند، که این در اختیار اسلام است. از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهى مسلطِ خوبى بود، هم طلبهى خوبى بود - ایشان دورهى طلبگى خوبى را گذرانده بود و با علوم اسلامى آشنا بود و شاگرد امام بود - یکى از دوستانمان نقل میکرد - من خودم از ایشان نشنیدم - که یک فرصت مطالعاتى در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزى که من در محیطهاى عملىِ دانشگاههاى اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملاصدرا و شیخ انصارى است. شیخ انصارى کارش در حقوق است، فقه است؛ ملاصدرا حکمت الهى است. میگوید من مىبینم امروز اینها تشنهى ملاصدرا و شیخ انصارىاند. این برداشتِ یک استاد غرب شناسِ زباندانِ مسلط به چند زبان اروپائى است که سالها هم در آنجاها زندگى کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامى هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستى است.
ما به این منطق قوى در درون خودمان و در دانشگاههاى خودمان نیاز داریم. با زبان دانشگاهى، با زبان دانشجوئى بایستى این منطق توسعه پیدا کند
بیانات در دیدار اساتید و رؤساى دانشگاهها، ????/??/??
تغذیه سیصد ساله
اگر چه دانسته هاى دنیاى غرب و حتى بخشهایى از دنیاى اسلام از این شخصیت کم نظیر چندان وسیع نیست، ولى حوزه هاى فلسفى ایران لااقل در سه قرن اخیر - یعنى تقریبا از صد سال پس از تألیف کتاب اسفار تا کنون - یکسره از آراء فلسفى صدرالمتالهین تغذیه شده و کتابها و آراء مهم او - که بسیارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتکارات اوست - محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.
مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگى خود او، مجموعه ى در هم تنیده و به وحدت رسیده ى چند عنصر گرانبها است. در فلسفه ى او از فاخرترین عناصر معرفت یعنى عقل منطقى، و شهود عرفانى، و وحى قرآنى، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانى، و ذوق و مکاشفه ى عرفانى، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمى پنجاه ساله ى او رحله هاى تحصیلى به مراکز علمى روزگار، با مهاجرت به کهک قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامى حج شدن، همراه گردیده است.
حکمت متعالیه متعلق به همه انسانها و جامعه ها
مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون همه فلسفه ها در محدوده ى ملیت و جغرافیا نمى گنجد و متعلق به همه ى انسانها و جامعه ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندى متقن عقلایى براى فهم و تفسیر هستى نیازمندند.
هیچ فرهنگ و تمدنى بدون چنین پایه ى مستحکم و قابل قبولى نمى تواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه ى روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه ى اسلامى بویژه در اسلوب و محتواى حکمت صدرایى ، جاى خالى خویش را در اندیشه ى انسان این روزگار مى جوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت.
تکلیف ایرانیان
ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهى وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدى چون امام خمینى که یگانه ى دین و فلسفه و سیاست و خود یکى از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه ى درسى و تحقیقى پربرکت حکیم علامه ى طباطبایى که استاد یگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه ى قم به شمار مى رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره هاى آنان، بى شک دوره ى با برکتى براى فلسفه الهى است. و اکنون برپایى این گردهمایى بزرگ از فرزانگان ایرانى و غیرایرانى مژده ى آگاهیهاى ژرفتر و گسترده ترى در باب فلسفه ملاصدرا مى رساند. شاید این یکى از موجباتى شود که مسیر مستقیم و تکاملى و نامتناقض فلسفه که از ممیزات فلسفه ى اسلامى بویژه پس از روشن شدن مشعل حکمت صدرایى است، در ذهن اندیشوران و فیلسوفان غرب، با مسیر پرتقاطع و پرتناقض و پرنشیب و فراز فلسفه غربى در همین چهارصد سال مقایسه شود و فرصت تازه اى براى نقد و بحث در باشگاه جهانى معرفت و استدلال عقلانى، فراهم آید.
پیام به مناسبت همایش جهانى بزرگداشت صدرالمتالهین- ????/??/??
فیلسوف ناشناخته
با وجود آن که ملاصدرا سردمدار یک مکتب فلسفی و به وجود آورنده یک جریان فکری و عقلانی است هنوز در محافل علمی دنیای غرب شناخته شده نیست و مدارس فلسفی غرب شخصیت با عظمت صدرالمتالهین را نمیشناسند.
فلسفه ملاصدرا فلسفهای عقلی، ذوقی و شرعی است و در حقیقت ملاصدرا فلسفه عقلی و ذوقی را برمبنای شرع مقدس پیریزی کرده است برای او تعبد محض، مبادی رسیدن به افکار عالی فلسفی بوده است و این جریان عظیم و جوشان و تمام نشدنی در دوران ریاضت به روح مقدس وی افاضه و نازل شده است و امروز خوشبختانه کتابها و افکار فلسفی ملاصدرا فضای فلسفی کشور را فراگرفته است.
فلسفه محصول از غیب
صدرالمتالهین آراء بینظیر فلسفی و دریای مواج افکار و اندیشههای خود را از استاد فرانگرفته است. بلکه این معلومات بیپایان از ریاضت، خلوت و عبادت و دل دادن به خدا و کسب فیض از عالم غیب سرچشمه میگیرد.
فتح محافل علمی دنیا
امید است در سایه این تلاشها افکار ملاصدرا محافل علمی دنیا را فرابگیرد و این متاع معنوی و با ارزش به عنوان عالیترین متاع به کشورهای دیگر صادر شود و برای این منظور لازم است، علما و بزرگان حوزههای علمیه و دستگاههای مختلف بویژه صدا و سیما و وزارت ارشاد نیز همکاری کنند تا این کار با ارزش و بسیار مهم به نتیجه برسد.
دیدار اعضای شورای عالی کنگره بزرگداشت صدرالمتألهین ملاصدرا - ????/??/??
آموزش فلسفه از مقطع ابتدایی
آنچه که مهم است و همهى شما به آن توجه دارید و در بیانات دوستان تکرار شد، این است که آموزش و پرورش سنگ بناى آیندهى کشور است. ما اگر مشکلاتى در زمینههاى اخلاقى و رفتارى، علمى، اعتماد به نفسِ ملى و عمومى و در زمینههاى گوناگون دیگر داریم، در ریشهکاوىِ اینها به آموزش و پرورش مىرسیم. همانطور که بعضى دوستان گفتند، آموزش و پرورش از مراکز دیربازده است، لیکن بازده آموزش و پرورش یک بازده حیاتى، تعیینکننده و ماندگار است. اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، بارورى، زیبایى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همهى اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت. امروز در دنیا به زبان کودکى به کودکان فلسفه مىآموزند؛ یعنى چیزى که از نظر بعضى از طراحان کشور ما بىمعنى است؛ فکر مىکنند فلسفه مخصوص آدمهاى ریش و سبیلدار و کسانى است که یک سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمى دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دورهى دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکى. این را به عنوان یک مثال عرض کردم براى روشن شدن این مطلب که آموزش و پرورش چقدر مىتواند در آیندهى یک کشور اثر بگذارد، که البته براى شما هم روشن است.
بیانات در دیدار معلمان سراسر کشور- 1385/02/12
نظر قابل توجه یکی از دوستان: برا? مثال، کتاب "دن?ا? صوف?" نوشته ?وسِت?ن گُردِر رمان ز?با?? است که برا? آموزش مقدمات و نحوه پ?دا?ش فلسفه، برا? رده سن? نوجوانان نوشته شده است. مطالعه آن خال? از بهره ن?ست.
لینکهای مرتبط:
چرایی تأکید مقام معظم رهبری بر تدریس فلسفه
آموزش فلسفه به دانش آموزان دوره ابتدا??
- ۹۱/۰۲/۰۷